این درخت حدیبیه همان درختى بود که پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - از اصحاب خود در زیر آن بیعت رضوان گرفت . از نتایج آن بیعت این بود که خداوند فتح آشکارى را نصیب بنده و رسولش نمود و او را پیروز گردانید.
پس از این ماجرا، بعضى از مسلمانان که از آنجا مى گذشتند، از باب تبرّک در زیر آن درخت ، نماز مى گزاردند و خدا را شکر مى کردند که به واسطه آن بیعت پر برکت ، ایشان را به آرزویشان نایل گردانید (مکه فتح شد و مسلمین توانستند مراسم حجّ را بپاى دارند)
وقتى به عمر خبر رسید که مسلمانان در زیر آن درخت نماز مى گزارند، دستور داد درخت را قطع کنند! و گفت : از این به بعد هر کس را آوردند که در زیر آن درخت نماز گزارده ست ، مانند مرتد او را با شمشیر به قتل مى رسانم !!!
البته در همان روزی که بیعت رضوان انجام شد, با توجه به اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به انجام آن اصرار داشتند, عمر بسیار با دستور ایشان مخالفت کرد. و با گستاخی فراوان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله توهین کرد تا حدی که گفت: هرگز به اندازه شکی که در روز حدیبیه در نبوت پیامبر اکرم ص کردم شک نکرده بودم ! و این بغض و کینه او نسبت به بیعت رضوان و این درخت از همان روز نشأت می گیرد.
(الغدیر للامینی ج 6 / 146، شرح النهج الحدیدی ج 3 / 122، سیرة عمر لابن الجوزى ص 107، الطبقات الکبرى لابن سعد، السیرة الحلبیة ج 3 / 29، فتح الباری ج 7 / 361 وقد صححه، ارشاد السارى ج 6 / 337، شرح المواهب للزرقانی ج 2 / 207، الدر المنثور ج 6 / 73، عمدة القارى ج 8 / 284 وقال: اسناد صحیح.)